در آرزوی یک تماس...
آن وقت زنگ می زدم به همان شماره ای که خانوم مجری هر بار می گوید با اینشماره ها با ما تماس بگیرید و می گویمبی زحمت به این پسر شجاع بگویید من کارش دارم . تازه اگر نتوانست بیاید و کار داشت پیغام می گذارم تا خبر دار شود الکی الکی جانش را به خطر نیندازد. حیف که ما تلفن نداشتیم...
پی نوشت: الان مدت هاست فهمیده ام که کارتون یعنیچی و انیمیشن چیست!!! با این که بی خیال تماس مذکور گردیدم اما تلخی ماجرا از اتفاقی که ممکن بود برای پسر شجاع بیفتد هم بد تر بود!!!
برچسب ها : تلفن , تماس , تماس تلفني , پسر شجاع , روباه , مجري , ,